با توجه به این که مقام معظم رهبری هم رهبرند و هم مرجع تقلید، طبعا مسائل مالی زیادی در پیرامون ایشان وجود دارد از جمله وجوهات شرعی. اگر مصادیقی را سراغ دارید که از حساسیتهای آقا برای حفظ بیتالمال یا درست هزینه شدن وجوهات حکایت دارند، برای مردم بیان فرمایید.
اداره زندگی ایشان عمدتاً یعنی آن قدر که من اطلاع دارم که تا حدی دقیق است بیشتر از نذوراتی است که مردم در مورد حضرت آقا انجام میدهند. نذورات میآید. برای امام هم (رضوانالله تعالی علیه) خیلی نذورات میرفت. برای حضرت آقا هم نذورات زیاد میآید که نذر شخصی آقا میکنند که آقا، زندگیشان عمدتاً از همین نذورات اداره میشود و از بیتالمال و از دفتر استفاده نمیکنند. از وجوهات که اصلاً هیچ استفاده نمیکنند. عمدتاً همین نذورات است.
آقازادههایی که در دفتر هم کار میکنند و مسئولیت دارند، حقوقی دریافت نمیکنند؟
نه، آقازادهها در دفتر مسئولیتی ندارند. فقط در نشر آثار همکاری دارند والاّ هیچ کدام از آقازادهها مسئولیتی ندارند. جایی هم مشغول نیستند. ممحّض در درس و کار طلبگی هستند. درس میخوانند و انصافاً هم درسشان خیلی خوب است. خیلی خوب پیشرفت کردهاند. خود آقا مصطفی که الان سطوح عالیه را در قم تدریس میکنند. ایشان مکاسب و کفایه در قم تدریس میکنند.
من حالا دو خاطره عرض بکنم. یک بار با هواپیما در خدمتشان بودیم، مشهد مشرف میشدیم. خوب، پذیرایی هواپیماها، بالاخره در آن پروتکلی که نوشته شده، هواپیماهای خاص مسؤلان، پذیراییشان مقداری مفصّلتر از هواپیماهای معمولی است. یک مقدار میوه هم میگذارند. یک مختصر آجیل هم میگذارند. یک مقدار شیرینی هم میگذارند. ما یک بار در هواپیما بودیم، برای حضرت آقا آوردند، جلوی ما هم گذاشتند - همان سینیهایی بود که داخل سینی، این چیزها را گذاشته بودند در خدمت یکی از دوستان دفتر هم بودیم. دیدیم ایشان نمیخورند. خود آقا هم خیلی کم. بعد فرمودند که من پول این را از خودم کنار گذاشتم، شما مصرف کنید، نگران نباشید. بعد از آن هم دیگر حضرت آقا فرمودند که پذیرایی هواپیمای ما هم، مثل پذیرایی هواپیمای مسافربری باشد. نباید هیچ چیزی اضافه باشد. الان گاهی در سفرهای استانها در خدمتشان هستیم، پذیرایی کمتر از همان پذیرایی هواپیمای مسافربری است. هیچ چیزی بیشتر در آن نیست. از این نظر ایشان مقیّدند.
همین چندی قبل، یکی از دوستان دفتر گفتند حضرت آقا مبلغ زیادی را دادند و فرمودند این را جزو پولهای دفتر قرار بدهید. از پول شخصی خودم هست. جزو پولهای دفتر بگذارید. برای استفادههایی که ما از امکانات میکنیم، گاهی تلفنی و گاهی از امکانات بیتالمال که استفاده میکنیم.
نوعاً پذیرایی آقا دیگر همه جا معروف است، یک رقم غذا، یک رقم خورش. آقازادههای ایشان مراسم عروسی که داشتند، ما هم دعوت بودیم. در همین دفتر، چند نفری را دعوت کردند، بستگانشان و چند نفر هم همین دفتریها مراسم ایشان، هیچ کدام در تالار و مفصل نبوده است. در همین دو سه تا اتاقهای دفتر بوده است. یادم هست یکی از همین جلسات مهمانی همیشهاش همین جوری بوده، این سه چهار تا عروسیهایی که داشتند، ما شرکت کردیم میوه، همان میوه فصل، آن هم دو رقم. مثلاً سیب و خیار. آن هم نه اینکه دیس بچینند بلکه توی بشقاب، یک خیار و یک دانه سیب. با یکی از دوستان دفتر بودیم. گفت این مجلس ختمهای تهران، بیشتر از مجلس عروسی پسران حضرت آقا پذیرایی میکنند. آنها باز یک شیرینی، چیزی هم میآورند. حلوا هم میآورند. میبرند دور میگردانند. باز دو سه رقم میوه میگذارند. اینجا حلوا هم نیست، شیرینی هم که همین یک شیرینی دانمارکی و یک سیب، یک خیار. بیشتر هم نمیشود خورد!
هیچ وقت من ندیدم سر سفره ایشان، چه جلسات عمومی، چه مهمانیهای خصوصی، حتی دو نفر، سه نفر، من ندیدم که دو رقم خورش سر سفره ایشان باشد. شبها که حاضری است. مهمان داشته باشند، نداشته باشند. یک شب یادم هست خدمت حضرت آقا بودیم. سفره انداخته بودند، آقای هاشمی شاهرودی، رئیس قوه قضائیه هم مهمان آقا بودند. نان و پنیر و سبزی، یک مختصر هم سوپ خیلی رقیق، فقط همین. برنامه شبشان یک غذای خیلی سبک و خیلی ساده است.
خلاصه، در مهمانیهای ایشان توفیقی پیدا کردیم، همسفره با ایشان بودیم و سعادتی داشتیم، چه جلسات عمومی در حسینیه، یا در منزل ایشان یا جای دیگر، یک رقم غذا، یک رقم خورش. من واقعاً تا حالا دو رقم ندیدهام و ایشان مقیّدند به این جور قضایا.
حالا مطالبی در مورد مرجعیت و وجوهات عرض کنم که آقا از وجوهات هیچ استفاده نمیکنند. بحث مرجعیت هم واقعاً خودش یک بابی است. چون من از نظر کاری هم در این حوزه بیشتر انجام وظیفه میکنم، میتوانم با تمام وجود، با اطمینان کامل عرض کنم که حضرت آقا هیچ رغبتی به مسئله مرجعیت و این جور مسائل ندارند. همان جور که در تلویزیون امسال، ایّام سالگرد رحلت امام (رضوانالله تعالی علیه)، تلویزیون برنامه خوبی نشان داد.
مجلس خبرگان و موضعگیری خود آقا نسبت به رهبریشان و اینهایی که نشان دادند برای مردم ما خیلی جالب و دیدنی بود. البته ما شنیده بودیم ولی فیلم آن را ندیده بودیم. من این را میتوانم بگویم همان جوری که حضرت آقا در مورد رهبری هیچ رغبتی نداشتند، بلکه استنکاف میکردند و قبول نمیکردند و بر ایشان تحمیل شد، در مرجعیت هم واقعاً این جور است. من هیچ رغبتی و هیچ استقبالی از ناحیه آقا نسبت به قضیه مرجعیت ندیدهام.
هر وقت هم ما در این حوزه با ایشان صحبت کردیم، جوابی از ایشان نگرفتیم و استقبال نکردند. خیلی راه ندادند که ما با ایشان صحبت کنیم برای رساله با اینکه الان براساس برآوردی که ما داریم، شاید مقلدین ایشان تقریباً در داخل کشور، در صدر مقلدین دیگر مراجع باشند. یعنی شاید بیشتر جمعیت از حضرت آقا تقلید میکنند اما هنوز ما نتوانستهایم ایشان را راضی کنیم که رساله بدهند و هر وقت هم صحبت کردیم، به یک شکلی شانه از بار این قضیه خالی کردند و ما را به راههای دیگری ارجاع دادند. واقعاً تحت فشار هستیم، از طرف مردم مورد سؤال هستیم. رساله میخواهند، مسائل شرعی را میخواهند، مقلّد هستند. بالاخره آقا را پذیرفتند. کسی هم آقا را تحمیل نکرده است، خودشان انتخاب کردهاند. خوب، باید راه را باز کنیم. ولی دیدیم آقا راه را باز نمیکنند. استقبال نمیکنند.
این خاطره را هم عرض بکنم. برای مرحوم آیتالله العظمی گلپایگانی که فوت کردند، حضرت آقا مجلس ختمی در قم گرفتند مسجد اعظم و یک مجلس ختمی هم در تهران مدرسه عالی شهید مطهری آنجا یکی از آقایان منبر رفتند. بخشی از صحبت ایشان راجع به مرجعیت آقا بود. بالاخره ایشان خواست در آن فضا، بعد از فوت مرحوم آیتالله العظمی گلپایگانی، مرجعیت آقا را جا بیندازد. بعد که آمدیم بیرون، آقا فرمودند که عجب منبر بدی ایشان رفت! که فهمیدم آقا حقیقتاً ناراحت شدهاند، به خاطر اینکه این جوری صحبت شده است .
یک وقت یکی از آقایان به ما گفت: بالاخره در خارج از کشور، مرجعیت را به رساله میشناسند، مثلاً کشورهای خلیجفارس و کشورهای عربی، مرجع را به رساله میشناسند. مرجع، هر چقدر هم ملاّ باشد، اگر رساله نداشته باشد، اینها او را نمیتوانند بپذیرند و الان بسیاری از شیعیان کشورهای خلیجفارس، مقلّد آقا هستند و وجوهات خوبی هم میدهند. ما به زعم خودمان خواستیم روی همان درک و فهم محدود خودمان، یک جوری حضرت آقا را تحریک کنیم که رساله بدهند. من عرض کردم که بسیاری از مقلدین شما، از این شیعیان کشورهای خلیجفارس هستند و اینها وجوهات خوبی هم میدهند، اگر رساله ندهید، اینها از شما برمیگردند، به کس دیگری مراجعه میکنند، وجوهات هم دیگر نمیدهند.
حضرت آقا فرمودند که خوب، وجوهات ندهند. میدهند به یک مرجع دیگر. آن مرجع دیگر هم شهریه میدهد و در اختیار طلبهها قرار میدهد. مگر بنا است همه خیرات به دست ما انجام بشود. دیگران هم خیرات انجام بدهند. این وجوهات توی جیب من که نمیرود. برای من که نیست. این مالِ طلبهها است. حق این طلبهها است. به بنده ندهند، به یکی دیگر میدهند. به یک مرجع دیگر میدهند. او هم میدهد به طلبهها. مگر بناست همه کارهای خیر از طریق من انجام بشود!
یا راجع به همین وجوهات که عرض کردم هیچ وقت حضرت آقا استفاده نکردهاند و عمدتاً هم خرج طلبهها و شهریه طلبهها میشود، بارها فرمودند که هر وقت هر چقدر دارید، بدهید، نگه ندارید.
این را بگویم که واقعاً وضع معیشتی طلبهها خوب نیست. شهریه یک طلبه که مراتب عالی حوزه را دارد طی میکند زن دارد، بچه دارد و همه مراحل امتحانات حوزه را طی کرده است در قم، حداکثر دویستوهشتاد تومان است و در شهرستانها و استانها از صدوپنجاه تومان تجاوز نمیکند، بلکه پایینتر از صدوپنجاه تومان است. اینها را من دلم میخواهد مردم بدانند.
بعضی از مردم ما، بعضی از مسئولین را که روحانی هستند، میبینند، بعد فکر میکنند همه روحانیون این جوری هستند. نه، آن کسی که حالا مسئول است، اگر درآمدی دارد، مربوط به حقوق طلبگیاش نیست، این حقوق آن مسئولیت و آن کار و مدیریتش است و ربطی به طلبگیاش ندارد. چند درصد از روحانیون ما مگر شاغل هستند؟ یک درصد هم شاغل نیستند، خیلی کمتر از نیم درصد شاغل هستند. خوب اینها که شاغل هستند، حقوقی میگیرند. این حقوق مدیریت و شغلش است، مثل بقیه مردم که شاغلند و حقوق میگیرند. این ربطی به لباس طلبگی ندارد. البته گاهی به مناسبتهای ماه مبارک رمضان، یا ماه محرم و اینها، منبر و تبلیغ، یا کار نویسندگی و کار تحقیقاتی هم دارند که آن هم باز همه را شامل نمیشود. یعنی ما میتوانیم عرض کنیم که بیش از نیمی از روحانیون ما با همین حقوق دویستوهشتاد تومان در قم و در استانها کمتر از صدوپنجاه تومان، زندگی میکنند! واقعاً بسیار وضعیت اسفباری دارند و مردم ما هم اطلاع ندارند که روحانیون در چه وضعیتی هستند.
روی این بحث شما، یک سؤال فرعی راجع به درس خارج حضرت آقا مطرح میکنم. آیا الان آقا به صورت مرتب، درس خارج خودشان را دارند؟
بله، حضرت آقا از سال 69، درس خارج را شروع کردند. اول کتاب جهاد را شروع کردند. بحمدالله تمام شد. بحث قصاص را شروع کردند. قصاص هم عمدهاش تمام شد و الان چهار سال است که بحث مکاسب محرمه را دارند. هفتهای سه روز، انصافاً هم درس پربار و خوب و قابل استفادهای است. ما داریم کتاب قصاص را آماده میکنیم که انشاءالله بتوانیم بحث قصاص را چاپ کنیم و در اختیار حوزهها و علما و روحانیون قرار بدهیم.
در این باب، نظریات جدیدی دارند؟
بله، بالاخره نظریات جدید دارند و فتاوای جدیدی در کتاب قصاص هست که به هر صورت، یک کتاب فقهی و علمی آقا است که انشاءالله چاپ میشود. مکاسب محرمه هم که انشاءالله تمام بشود، چاپش میکنیم و منتشر میکنیم.
شنیدهایم که تفاوتی محسوس در شیوه تدریس آقا به نسبت خیلی از مراجع و علمای دیگر وجود دارد و آن موضوعمحوری و دستهبندیهای خیلی دقیق و نیز به صورت خاص، حساسیت آقا در موضوع علم رجال و توانمندیای است که در این حوزه از خود نشان میدهند. اگر در این مورد هم اطلاعات و نظری دارید، بفرمایید.
ببینید، درس آقا ویژگیهای مختلفی دارد. یکی بیان خود آقاست. بیان، خیلی مهم است. یکی از نعمتهای ویژه خداوند در کنار دهها، صدها و هزاران نعمت دیگری که خداوند به ایشان عنایت کرده، بیان بسیار روان و رسا و شیوای ایشان است. این در بیان و در تفهیم مطلب و خصوصاً در مباحث علمی، برای مخاطب و شنونده و شاگرد، بسیار مهم و مؤثر است. دستهبندی مطالب هم از سوی ایشان بسیار زیبا است.
طلبهها برای شرکت در درس حضرت آقا چه ویژگیهایی باید داشته باشند؟
بسیاریشان طلبههای فاضل و طلبههای خوب هستند که درسهای دیگران را دیدهاند، طلبههای ملاّیی هستند و میآیند درس آقا. گاهی اوقات با آنها صحبت میکنیم، میگویند ما حقیقتاً استفاده میکنیم. بعضیهایشان واقعاً مجتهدند ولی میگویند ما چون واقعاً استفاده علمی میکنیم، به درس میآییم. حضرت آقا هم وقت میگذارند، مطالعه میکنند، اقوال مختلف، تتبّع در مسائل فقهی، مباحث رجالی و مباحث اصولی، اینها را خوب مسلطند.
انصافاً این جهات علمی ایشان، مقداری تحتالشعاع شرایط رهبری و وضعیت سیاسی ایشان قرار گرفته است و الاّ جهات علمی ایشان هم جهات برجستهای است.
ایشان در قم درس مرحوم آقای آقا شیخ مرتضی حائری میرفتند، همچنین در درس مرحوم امام، شرکت میکردند و در مشهد، در درس مرحوم آیتالله میلانی شرکت میکردند. ایشان یک وقت تعریف میکردند و میفرمودند من درس آقای آقا شیخ مرتضی حائری میرفتم. درس آقای آقا شیخ مرتضی حائری از آن درسهای سخت حوزه بود. هر کسی درس ایشان نمیرفت. حضرت آقا فرمودند یک وقت من رفتم، خودم بودم و ایشان و بقیه شاگردها نیامده بودند؛ چون درسشان هم خیلی عمیق بوده و خیلیها درک نمیکردند. بیانش هم خیلی بیان رسایی نبوده؛ لذا درس ایشان از آن درسهای بسیار پرکیفیت و پرمطلب درسی حوزه بود. بعد حضرت آقا فرمودند یک روز آقای حائری به من گفتند که آقای آقا سیّد علی آقا! آن موقع شاید حضرت آقا بیستودو سه سالشان بیشتر نبوده من با این استعدادی که در شما میبینیم، شما یا یک مرجع تقلید میشوید، یا حداقل عالم برجسته خطّه خراسان. این بیان از زبان آقای آقا شیخ مرتضی حائری آن عالم برجسته خیلی مهم است.
ایشان در حوزه مشهد هم که بودند، در کنار مبارزه و برنامه و فعالیتهای اجتماعی و دیگر فعالیتهایی که داشتند، از کارهای علمی هیچ وقت فاصله نگرفتند. این خیلی جالب است. همان موقع هم حضرت آقا در مشهد البتّه من که شرکت نمیکردم، چون سنّم هنوز در آن حدّ نبود درس رسائل و مکاسب و درس کفایه داشتند و درس ایشان از درسهای معروف و بنام حوزه علمیه مشهد بود. آن موقع حضرت آقا، شاید حدود سی سیوپنج سالشان بود که در حوزه مشهد، درس کفایه و درس مکاسب ایشان، از درسهای بنام حوزه بود، آن هم در سن سیوپنج سالگی. الان هفتاد سالشان است.
حضرت آقا دارای هوش بسیار سرشار و استعداد و حافظه بسیار قوی است. خداوند این جور خواسته است. لذا بحث علمی ایشان کاملاً قابل استفاده و غنی است. انشاءالله این دروس چاپ خواهند شد.
یکی از خصوصیاتی که درس ایشان دارد، اجازه میدهند شاگردها سر درس اشکال کنند. این یکی از امتیازات درسهای حوزه است که شاگرد، جلوی استاد اشکال، سؤال و مباحثه میکند. این یک امتیاز بزرگی است. حضرت آقا هم سر درس، اجازه میدهند، فضا هم آن قدر فضای طلبگی و حوزهای است که اگر کسی اشکالی، سؤالی به ذهنش میآید، احساس نگرانی و ترس و اُبهت نکند و راحت بتواند آنها را مطرح کند. حضرت آقا هم به همه اجازه میدهند، این خیلی برای من جالب است؛ حتّی بعضیها اشکالات یا سؤالهایشان خیلی هم عمیق نیست، آقا به همان هم اجازه میدهند که صحبت بکند. تحقیرش نمیکنند، وسط حرفش نمیآیند. البته ممکن است در مواردی پاسخی ندهند تا مشخص میشود سؤال و اشکالی که کرده، حرف عالمانهای نبوده است. گاهی جلسات درس تبدیل به مناظره و مباحثه میشود. حضرت آقا چیزی میفرمایند، یک اشکال مطرح میشود. باز آقا میفرمایند، باز یک اشکال. کاملاً آزادند. راحت افراد سؤال و اشکال میکنند و آقا هم همین را میپسندند. آقا هم همین را دوست دارند. خودشان این جور فضای بحث و مباحثه و نقد و نقادی را دوست دارند.
اینکه گاهی حضرت آقا مطالبی را میفرمایند، افراد توجه ندارند. ایشان با تخریب، با توطئه، با بیان و یا نوشتن مطالب کذب که موجب تشویش اذهان میشود، با این چیزها مخالفند در مجلات، در کتابها، در رسانهها امّا فضای نقد و نقادی و مباحثه و گفتوگو را میپسندند.
خود ایشان چند سال پیش بحث آزاداندیشی را مطرح کردند و تا الان چند بار هم پیگیری کردهاند که این کرسی آزاداندیشی در دانشگاهها و در قم به کجا رسید. نه اینکه فقط یک بار بیان بکنند - در پاسخ به آن نامه جمعی از فضلای حوزه بلکه بارها پیگیری کردند و ما هم داریم این را پیگیری میکنیم. هم بخشی در حوزه، بخشی هم در دانشگاهها که این منویات آقا به نتیجه برسد. حضرت آقا از این فضای این جوری خیلی خوششان میآید. خیلی دوست دارند چون معتقدند نقد و نقادی و مباحثه و...، موجب رشد و کمال میشود. حقّ هم همین است. اصلاً رشد علم و دانش، براساس همین نقادیها و همین مباحثهها بوده است.
یک خاطرهای من دارم. خدمت آقا عرض کردم آقا! یک نفر از آقایان آیتالله سیّد جعفر کریمی مرتب خدمت شما میرسند و مباحث فقهی و بحث استفتائات مطرح میشود، اگر اجازه بفرمایید یکی دیگر از آقایان هم که از شاگردان امام در نجف بودند و ملاّ و فاضلاند و الان در بخش استفتائات همکاری دارند، ایشان هم گاهی بیایند با خود شما جلساتی را داشته باشند که برای پاسخگویی به سؤالات خیلی به ما کمک میکند. حضرت آقا فرمودند خیلی خوب، گاهی ترتیب بدهید ایشان هم بیایند. ما یکی دو جلسه ترتیب دادیم، ایشان خدمت آقا رفتند و همین بحثهای طلبگی، راجع به استفتائات و مسائل شرعی مطرح میشد و به اصطلاح یک فرع فقهی را مطرح میکردند. بعدا دیدم حضرت آقا دیگر از ادامه این جلسه استقبال نکردند. من به ایشان عرض کردم چرا جلسه را دیگر ادامه ندادید؟ آقا فرمودند آقای کریمی که میآیند، با من مباحثه میکنند. نظر من را حسابی نقد میکند و من دفاع میکنم. این را من میپسندم. این آقای بزرگوار که میآید، ایشان حالا حجب و حیایش جوری است که بحث نمیکند. من اگر یک مطلبی را بگویم، میدانم اگر ایشان هم قبول نداشته باشد، با من بحث نمیکند. حالا یا حرمت نگه میدارد، یا خجالت میکشد با ما بحث کند. لذا این جور جلسهای به درد من نمیخورد. من جلسهای را دوست دارم که طرف بیاید، وقتی من یک حرف میزنم، او ده تا نقد بر آن وارد کند که من مجبور بشوم از خودم دفاع کنم تا به نتیجه خوبی برسیم. این روحیه حضرت آقا در مباحث است، در جلسات خصوصی هم همین جور است. ایشان خیلی نقادی و مباحثه را دوست دارند.
